آیه قرآن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
وصیت شهدا
وصیت شهدا
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :59
بازدید دیروز :0
کل بازدید :95509
تعداد کل یاد داشت ها : 335
آخرین بازدید : 103/2/12    ساعت : 11:17 ص

عشق به سیدالشهدا

ستمگران و حکام‏جور و پیروان باطل، وقتى با یک فکر و ایمان و گرایش معنوى‏نتوانند مبارزه و مقابله کنند، به مظاهر و نمودها و سمبلهاى آن تفکر و باور حمله مى‏کنند. 
در ماجراى کربلاى‏حسین علیه‏السلام و عشق به سیدالشهدا نیز چنین بود. 
شورشهادت طلبى را که در سایه محبت به اهلبیت و عشق به امام حسین علیه السلام پیدا مى‏شد و در تجمع بر قبر آن حضرت و عزادارى بر سر خاک آن سالار شهیدان تجلى مى‏کرد، مى‏خواستند با محدود کردن مردم و فشارها و تضییقات و تخریب قبر مطهر و ممنوع ساختن زیارت،از بین ببرند و این شعله را خاموش سازند.غافل بودند که آن جلوگیریها از زیارت و آن تخریبها و اهانتها نسبت به مزار شریف امام،آن شوق را مشتعل‏تر مى‏کند.ایجاد فراق وجدایى،محبت و اشتیاق را مى‏افزاید. 
شیخ طوسى در( امالى )نقل کرده است: 
یحیى‏بن مغیره مى‏گوید:نزد( جریر بن عبدالحمید )بودم.مردى از اهل عراق آمد جریر از اوضاع مردم در عراق سوال کرد.گفت:هارون الرشید را در حالى پشت سر گذاشتم که قبر حسین علیه السلام را خراب کرده و دستور داده بود که درخت سدرى را که آنجا بود به عنوان نشانه قبر براى زوار، و سایه‏بانى براى آنان قطع کنند. 
جریر دستهایش‏را بلند کرد و گفت :الله اکبر!در این باره خبرى از پیامبر به ما رسیده بود که آن حضرت، سه بار قطع کننده درخت سدر رالعنت کرده بود.ما تاکنون متوجه معناى این حدیث نبودیم.اینک علت نفرین و لعن کردن آن حضرت را مى‏فهمیم زیرا هدف از بریدن درخت سدر، دگرگون ساخت شهادتگاه و محل دفن حسین علیه‏السلام است، تا مردم جاى قبر او را ندانند و پیرامون آن توقف نکنند.(17) اوج این سختگیریها نسبت به زائران و تخریب و اهانت نسبت به قبر حسین علیه السلام در زمان خلیفه سفاک، متوکل عباسى بود.متوکل، پاسگاهى را براى سپاه‏خود در نزدیکى کربلا قرار داده و به افراد خود فرمان اکید داده بود که: هر کس را یافتید که قصد زیارت حسین را داشت، او را بکشید.(18) این دستور قتل نسبت به زائران حسین علیه السلام اوج خباثت و کینه توزى‏متوکل را مى‏رساند به امر متوکل هفده مرتبه قبر حسین علیه السلام را خراب کردند.(19) و بعد از متوکل هم خلفاى دیگر عباسى مانند ( مسترشد) و ( راشد)نسبت به قبر و زیارت و زائرین، سختگیریهایى داشتند.این‏نمونه نیز شنیدنى است و خواندنى! 
متوکل،( ابرهیم‏دیزج )را که یک یهودى است، به عنوان ماموریت تغییر و تبدیل قبرحسین علیه السلام به کربلا اعزام مى‏کند.به همراه او نامه‏اى هم به‏قاضى( جعفر بن محمد بن عمار )مى‏نویسد.در این پیام کتبى، به او خبر مى‏دهدکه:ابراهیم دیزج را براى نبش قبر حسین فرستاده‏ام.وقتى نامه مرا خواندى، مراقبت کن که آیا دیزج،دستور مرا اجرا کرد یا نه؟ 
دیزج مى‏گوید:جعفربن محمد عمار مرا از مضمون نامه مطلع ساخت سپس،من طبق دستور او براى انجام ماموریت رفتم و چنان کردم.وقتى بر گشتم،پرسید:چه کردى؟گفتم:آنچه را دستور دادى انجام دادم ولى چیزى‏ندیدم و نیافتم.گفت:مگر عمیق نکندى؟گفتم:چرا!ولى در عین حال، در قبر چیزى نیافتم.آن قاضى صورت جلسه را به متوکل گزارش مى‏دهد و اضافه مى‏کند که:به ابراهیم دیزج دستور دادم که آن محل را آب ببندد و با گاو،زمینش را شخم کند. 
ابراهیم دیزج،بعداقضیه را براى شخصى به نام( ابو على عمارى ) که از واقعیت جریان را مى‏پرسد،چنین تعریف مى‏کند:من با غلامان مخصوص خودم به سراغ قبر رفتم.قبر را که که کندم،به حصیرى بر خوردم که بدن حسین‏بن على علیه السلام در آن بود و از آن بوى مشک مى‏آمد،آن بوریا و حصیرو بدن حسین بن على را به همان حال گذاشتم و به غلامان گفتم که خاک بر آن بریزند و آب بر آن ریختم و دستور دادم به با گاو،آن زمین را شخم بزنند ولى گاو،وقتى به آن محل مى‏رسید،قدم پیش نمى‏گذاشت و از همانجا بر مى‏گشت.من غلامانم را با سوگندهاى سخت و به خدا قسمشان دادم که اگر این صحنه را به احدى نقل کنند آنها را خواهم کشت!(21) شیعیان،طبق توصیه امامان،زیارت حسین بن على علیه السلام را مورد توجه خاص قرار مى‏دادند و در این راه،از همه خوفها و خطرها استقبال مى‏کردند و پیوند خویش را با سالار شهیدان قطع نمى‏کردند،هر چند به محرومیتها گرفتار مى‏شدند و یا حتى به شهادت مى‏رسیدند. 
( بهاى وصل‏تو،گرجان بود،خریدارم ).(22) در زمان هارون الرشید،زیارت حسین‏علیه السلام چنان رایج بود و چنان استقبالى از سوى شیعه و سنى، زن و مرد،دور و نزدیک،نسبت به زیارت حسین علیه السلام بود که حرم آن حضرت از جمعیت موج مى‏زد و ازدحام عجیبى مى‏شد.چندانکه این امر، باعث ترس( هارون الرشید )شد.ترس او از این جهت بود که مبادا مردم در اثر این‏اجتماع و ازدحام و زیارت،به اولاد امیر المومنین رغبت و علاقه نشان دهند و دور آنها را بگیرند و بدین وسیله حکومت و خلافت،از عباسیان به علویان‏منتقل شود.از این جهت،هارون الرشید به والى کوفه-موسى بن عیسى-فرانى‏فرستاد.والى کوفه طبق نامه هارون،قبر حسین علیه السلام را خراب کرد و اطراف آن را عمارتها ساخت و زمینهایش را به زیر کشت و زراعت برد...(23)ولى علاقه مردم هرگز بریده نشد.شیعه،آن خط و نشان را نه فراموش نمود و نه گم کرد و در راستاى آن صراط مستقیم، باهمه فراز و نشیبهاى روزگار خلفا و امرا،حرکت خویش را استمرار بخشید، بعد از هارون الرشید،خلفاى بعدى در دوره‏اى خاص، چندان سختگیرى نمى‏کردند و مزاحمتى نداشتند تا اینکه عصر متوکل فرا رسید این دوره،اوج خصومت رژیم حاکم با علویان و نسبت به زائران قبر آن شهید مظلوم بود. 
( ...در طول سالهاى 236-247 هجرى،قبر شریف آن حضرت. 
مورد تعرض‏و دشمنى متوکل عباسى قرار گرفت.او به توسط گروهى از لشکریانش قبر را احاطه کرد تا زائران به آن دستریس نداشته باشند و به تخریب قبر و کشت و کار در زمین آنجا دستور داد...و در مرزها کسانى را گماشت که در کمین زائران حسین علیه السلام و راهنمایان زوار به محل قبرش مى‏نشستند...).(24) مرحوم شیخ عباس قمى در بیان حوادث آن سالها،مى‏نویسد: 
( و هم‏از جمله کارهاى متوکل در ایام خلافت خود،آن بود که مردم را منع‏کرد از زیارت قبر حسین علیه السلام و قبر امیر المومنین علیه السلام و همت خود را بر آن گماشت که نور خدا را خاموشى کند و آثار قبر مطهر امام حسین را بر طرف کند و زمین آن را شخم و شیار نماید و دیده‏بانهادر طرق و راههاى کربلا قرار داد که هر که را یابند که به زیارت آن حضرت آمده است او را عقوبت کنند و به قتل برسانند...).(25) خلفاى جور، نمى‏توانستند ببینند که در پیش چشمشان و در کنار قدرت و سلطه‏شان، شیعیان که خلافت آنان را به رسمیت نمى‏شناختند و چه بسا معارضه‏و مقابله با آن مى‏کردند، کانون الهام بخشى براى مبارزات خویش پیدا کنند و از قبر حسین، بعنوان یک پایگاه و سنگر استفاده کنند. 
به متوکل خبردادند که مردم در سر زمین ( نینوا )براى زیارت قبر حسین علیه‏السلام‏جمع مى‏شوند و از این رهگذر، جمعیت انبوهى پدید مى‏آید و کانون خطرى تشکیل مى‏شود. 
متوکل به یکى از فرماندهان ارتش خود، در معیت تعدادى ازلشکریان ماموریت داد تا مرقد مطهر را بشکافد و مردم را متفرق ساخته از تجمع بر سر قبر آن حضرت و زیارت قبر او ممانعت کند.او هم طبق دستور،مردم را از پیرامون قبر پراکنده ساخت.این کار در سال 237 هجرى اتفاق افتاد، ولى مردم،در موسم زیارت،باز هم تجمع نموده‏و علیه او شورش کردند و حتى از کشته شدن هم باکى نداشتند.در مقابل ماموران خلیفه، گفتند:اگر تا آخرین نفر کشته شویم دست از زیارت بر نمى‏داریم، باز هم‏بازماندگان ما و نسل بعد از ما به زیارت خواهند آمد.این ماجرا وقتى توسط آن مامور به متوکل خبر داده شد، متوکل(براى پوشاندن افتضاح خود و ناتوانى حکومتش ازمقابله با شور مذهبى مردم) به آن فرمانده نوشت که دست از مردم بر دارد و به کوفه‏باز گردد و چنین و انمود کند که مسافرتش به کوفه، در رابطه با مصالح مردم کوفه وباز گشت مجدد به شهر بوده است.مقدارى آسان گرفتند و کارى نداشتند،تا اینکه در سال 247 نیز، تجمع مردم زیاد شد، به نحوى که در آن محل، بازارى درست شد. 
مجددابناى سختگیرى و جلوگیرى از زیارت گذاشتد.(26) روز به روز بر تعداد زائران افزوده مى‏گشت.متوکل سردارى فرستاد و میان مردم اعلام کردند که ذمه خلیفه بیزار است از کسى که به زیارت کربلا رود، و باز هم آن منطقه را ویران کردند و آب بستند و شخم کردند و قبر را شکافتند...)(27) در سال 236 متوکل دستور داد که قبر حسین بن على و خانه‏هاى‏اطراف آن و ساختمانهاى مجاور را ویران کردند و امر کرد که جاى قبر را شخم زدند و بذر افشاندند و آب بستند و از آمدن مردم به آنجا جلوگیرى کردند.(در اجراى اوامر متوکل)ماموران پلیس او در آن‏منطقه ندا دادند که:بعد از سه روز،هر کس را در آنجا ببینیم، گرفته و به سیاهچال زندان مى‏فرستیم.مردم از روى هراس، پراکنده شدند و آن سرزمین شخم زده شد و اطرافش زراعت شد.(28) در کتاب ( مقاتل الطالبیین) هم از سختگیریها و کشتنها و عقوبتى که نسبت به زائران قبر حسین علیه السلام انجام مى‏گرفت، مطالبى نقل شده است که انید مراجعه کنید.(29) راستى قدرتمندان غاصبى که با درخشش خیره کننده شخصیت و مزار سیدالشهدا، حناى خود را رنگ باخته مى‏دیدند و هریت مسخ شده خویش را در معرض افشاچ‏مى‏یافتند، چه مى‏اندیشیدند ؟! آیا مى‏پنداشتند که با سختگیرى بر عاشقان حسین علیه السلام،مى‏توانند محبت او را از دلها بیرون کنند؟ 
آیا خیال مى‏کردندبا ویران کردن قبر ابا عبد الله الحسین علیه السلام راه او و خط سرخ او و مکتب سازنده و بیدارگر کربلایش را مى‏توانند نابود سازند؟ 
آیا با تخریب قبر، مى‏توان الهام معنوى و روحى را از تربت سیدالشهدا گرفت؟ 
آیا با حمله و هجوم به‏مزارات معصومین، مى‏توان عقیده و ایمان به آنان را ز مردم سلب کرد؟ 
تجربه‏و تاریخ نشان داده است که حکام ستمگر در این مورد،هرگز موفق نبوده‏اند. 


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

چهارمین نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع آزادی

حدود 150 تن از اندیشمندان، نخبگان، اساتید حوزه و دانشگاه، پژوهشگران و مؤلفان آثار علمی، همراه با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، شب گذشته (سه شنبه) در چهارمین نشست اندیشه های راهبردی جمهوری اسلامی، به بحث و بررسی درخصوص ابعاد مختلف موضوع «آزادی» پرداختند.
در ابتدای این دیدار 10 نفر از صاحبنظران و اندیشمندان دیدگاههای خود را درباره مقوله آزادی بیان کردند. سپس 17 نفر از اساتید و پژوهشگران به مباحثه و نقد دیدگاههای مطرح شده پرداختند.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود در این نشست، با اشاره به فضای عمومی کشور و مسائل و مشکلات اقتصادی که به علت درگیر شدن استکبار جهانی با جمهوری اسلامی بوجود آمده است تأکید کردند: طبعاً هیچکس از دغدغه های موجود در زندگی عمومی مردم فارغ نیست اما این نشست به دلیل اهمیت موضوع و بر اساس برنامه ریزی قبلی و به عنوان گامی در پیگیری مقولات بلندمدت، برگزار می شود.
حضرت آیت الله خامنه ای نیاز شدید کشور به تفکر و اندیشه ورزی در مقولات زیربنایی را از اهداف و علل اصلی برگزاری نشستهای راهبردی خواندند و افزودند: ملت ایران که مثل رودخانه ای خروشان در حال پیشرفت است،‌به فکر و اندیشه و فعال شدن اندیشه ها در مقولات مبنایی و اساسی، نیاز مبرمی دارد.
حضرت آیت الله خامنه ای اهمیت ارتباط مستقیم با نخبگان و زمینه سازی برای دست یابی به پاسخ سؤالات مهم در مقولات بنیانی و حیات اجتماعی را از دیگر اهداف اصلی برگزاری نشستهای اندیشه های راهبردی دانستند.
رهبر انقلاب، این نشستها را زمینه سازی برای ایجاد جریانهای عمیق و گسترده فکری خواندند و افزودند: لازم است کار اصلی بعد از این جلسات آغاز شود و پژوهشگران و اندیشمندان خوشفکر حوزه و دانشگاه به مثابه چشمه های جوشنده به اندیشه ورزی در باب مسائل مطرح شده بپردازند.
ایشان با اشاره به خلاءهای فراوان و کمبودهای محسوس در شناخت و تبیین ابعاد مختلف مقوله آزادی در کشور افزودند: بحث آزادی در چند قرن اخیر در غرب نسبت به موضوعات دیگر، مورد توجه فراوان قرار گرفته که علت کلی آن، حوادث و ماجراهایی است که به برپایی نوعی طوفان فکری در این مقوله در غرب منجر شد.
ایشان، «رنسانس، انقلاب صنعتی، انقلاب کبیرفرانسه و انقلاب اکتبر شوروی» را حوادث و عواملی اساسی دانستند که در غرب موجب ایجاد امواج گسترده فکری در زمینه آزادی شد.
رهبر انقلاب افزودند: برخلاف غرب، ما تا پیش از نهضت مشروطیت موقعیتی که در باب آزادی، موج فکری ایجاد کند نداشتیم که این موقعیت نیز به علت یک نقیصه مهم یعنی تقلید روشنفکران از تفکرات غربی، به دستاورد خاصی در مقوله آزادی منجر نشد.
حضرت آیت الله خامنه ای در همین زمینه خاطرنشان کردند: هنگامی که دانش یا انگیزه ای را از دیگران می گیرید اگر با تفکر و اندیشه ورزی توأم شود زایش فکری بوجود می آید اما اگر فکر و اندیشه خاصی را از جایی گرفتید و از آن تقلید کردید طبعاً دیگر زایشی وجود نخواهد داشت و براساس همین واقعیت، تقلید روشنفکران از تفکر غرب در باب آزادی،‌ باعث شد که پس از مشروطه هیچ فکر بدیع و منظومه فکری نو، بوجود نیاید.
رهبر انقلاب با اشاره به منابع فراوانی که درباره آزادی در منابع اسلام وجود دارد افزودند: با وجود این منابع، ‌امروز خلاءهای فراوانی در باب آزادی داریم که باید با تفکر و اندیشه ورزی و پاسخ دادن به همه مسائل و سؤالات مطرح در مقوله آزادی، به سمت منظومه سازی حرکت کنیم.
ایشان تأکید کردند: تحقق این هدف، کار جدی و تسلط بر منابع اسلامی و منابع غربی را می طلبد.
رهبر انقلاب در تبیین موضوع مورد بحث این نشست، خاطرنشان کردند: منظور از آزادی، همین معنای متداول و رایج در محافل دانشگاهی و روشنفکری جهان یعنی آزادیهای فردی و اجتماعی است نه آزادی معنوی و سیر و سلوک الی الله.
ایشان با نقد تفکری که آزادی را رهایی مطلق از هر چیزی می داند افزودند: نباید هنگام بحث درباره آزادی،‌از محدودیت ها ترسید.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه ما در مقوله آزادی به دنبال شناخت نظر اسلام هستیم، مهمترین تفاوت میان دیدگاه اسلام و غرب درخصوص آزادی را، منشأ و پایه بحث آزادی دانستند و افزودند: در اندیشه لیبرالیستی،‌منشأ آزادی، ‌تفکر انسان گرایی یا همان اومانیسم است در حالیکه در اسلام مبنای آزادی،‌توحید به معنای اعتقاد به خدا و کفر به طاغوت، است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند:‌در دیدگاه اسلام، انسان از همه قیود به غیر از عبودیت خدا آزاد است.
ایشان کرامت انسانی را از دیگر مبانی اصلی آزادی در اسلام دانستند و با اشاره به طرح بحث آزادی در منابع اسلامی از چهار منظر «حق در قرآن»، «حق در فقه و حقوق»، «تکلیف» و «نظام ارزشی» افزودند: «حق» در قرآن به معنای مجموعه نظام مند و هدفدار است که بر این اساس، عالم تکوین و عالم تشریع، هر دو حق هستند و آزادی انسان حق است و در مقابل باطل قرار می گیرد.
رهبر انقلاب اسلامی آزادی از منظر حق در «فقه و حقوق» را به معنای ایجاد توانایی مطالبه کردن دانستند و درخصوص آزادی از منظر «تکلیف» خاطرنشان کردند: از این منظر، انسان باید به دنبال آزادی خود و دیگران باشد.
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بندی سخنان خود در باب «مفهوم آزادی در اسلام» این سؤال را مطرح کردند که با توجه به تفاوتهای بنیادین و عمیق موجود میان مفهوم آزادی در اسلام و در غرب‌ آیا می توانیم در تحقیق و پژوهش درخصوص «آزادی» به دیدگاهها و نظرات غربی مراجعه کنیم؟
ایشان قبل از پاسخ به این سؤال، به چند نمونه از واقعیات آزادی در جامعه غربی اشاره کردند. «آزادی در حوزه اقتصادی» در صورت قرار گرفتن در مجموعه سرمایه داران اقتصادی و بهره مندی از امتیازات ویژه، «آزادی در صحنه سیاسی» در چارچوب انحصارگرایی دو حزبی و «آزادی در مسائل اخلاقی» با بروز مفاسدی همچون همجنس گرایی، از جمله نتایج آزادی در جامعه غربی بودند که رهبر انقلاب اسلامی به آنها اشاره کردند.
ایشان افزودند: این موضوعات نشان دهنده واقعیات بسیار بد، تلخ،‌زشت و در برخی مواقع، نفرت انگیز، در جامعه غربی است که نتیجه آنها هم تبعیض، زورگویی، جنگ افروزی و برخوردهای گزینشی با مقولات شریفی همچون حقوق بشر و مردم سالاری است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: با وجود همه این واقعیات تأسف آور، مراجعه به نظرات متفکران غربی، برای پژوهش در مفهوم آزادی مفید است زیرا غربیها در تدوین منظومه فکری در باب آزادی و تضارب آرا در این خصوص، سابقه زیادی دارند.
ایشان در پایان خاطرنشان کردند: پرهیز از نگاه تقلیدی، شرط اصلی مراجعه به نظرات متفکران غرب است زیرا تقلید در تضاد با آزادی است.
در این نشست قبل از سخنان رهبر انقلاب 10 نفر از صاحب نظران به ارائه خلاصه مقالات خود پرداختند.
دکتر دهقانی فیروز آبادی استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی اولین سخنران بود که چکیده مقاله خود با عنوان «آزادی اندیشه و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران» را ارائه کرد. وی از افزایش حمایت ملی از تصمیمات حاکمیت در سیاست خارجی و ارتقای سطح اعتماد میان سیاست پیشگان و سیاست پژوهان به عنوان نتایج اندیشه ورزی آزاد در حوزه منافع ملی یاد کرد.
حجت الاسلام دکتر میراحمدی استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی سخنران بعدی این نشست بود که با موضوع «آزادی سیاسی در قرآن»، مهمترین هدف آزادی از منظر قرآن کریم را تحقق توحید،‌عدالت و برخورداری انسان از حق انتخاب، حق نقد و بیان و حق تشکیل اجتماعات دانست.
«مصادر دینی آزادی و عدالت» عنوان مقاله دکتر شجاعی زند استاد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس بود. سومین سخنران نشست اندیشه های راهبردی، برداشت تعارضی میان دین و آزادی را نادرست خواند و راه اصلاح این برداشت را بازگشت به ریشه های اصلی آزادی و عدالت در ادیان توحیدی دانست.
حجت الاسلام دکتر یوسفی به عنوان چهارمین سخنران، از زاویه اقتصادی و با موضوع «آزادی اقتصادی انسان محور بر اساس آموزه های اسلامی» به ارائه مقاله خود پرداخت.
این استاد اقتصاد اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با برشمردن آسیب هایی نظیر تمرکز ثروت و قدرت و آزادی در دست صاحبان سرمایه، دیدگاه اسلام درباره آزادی اقتصادی انسان را مبتنی بر مشارکت عمومی عادلانه در «توزیع، مصرف، مدیریت و سود» دانست.
پنجمین سخنران نشست اندیشه های راهبردی، دکتر برزگر استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی بود. این استاد دانشگاه در ارائه مقاله خود با عنوان «آزادی در الگوی سه گانه اسلام» به بررسی آزادی در سه سطح اعتقادی، اخلاقی و سیاسی پرداخت و اثرات متقابل هریک از این سطوح با یکدیگر را به منظور پاسخ به شبهات آزادی غربی تبیین کرد.
خانم محدثه معینی فر دانشجوی دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی، سخنران بعدی بود که به بررسی اثرات نظریه لیبرالیسم در حوزه خانواده پرداخت. بحران های عمیق اجتماعی در غرب، فروپاشی خانواده، روابط آزاد و فساد جنسی، هم جنس گرایی و تولدهای ناشناس از جمله پیامدهایی بود که در این مقاله به عنوان پیامدهای لیبرالیزم جنسی بررسی شد.
«جوانب هنجارهای تلقی اسلامی از آزادی» عنوان مقاله هفتمین سخنران نشست بود. حجت الاسلام دکتر واعظی استاد دانشگاه باقرالعلوم در این مقاله از منظر فلسفی به بحث آزادی پرداخت.
وی نقش آزادی در شبکه مناسبات اجتماعی را اساسی خواند و افزود: نمادسازی، فرهنگ سازی و شناخت پیش نیازها در عرصه های «سیاست، فرهنگ و اقتصاد»، جزو لوازم ایفای این نقش است.
هشتمین سخنران آقای دکتر عماد افروغ دانشیار رشته جامعه شناسی بود که  مقاله ای با عنوان «مفهوم آزادی و مناقشات آن» ارائه کرد. در این مقاله با اشاره به مناقشاتی که درخصوص مفهوم آزادی از منظر «فلسفی»، «انتزاعی و انضمامی» و" انضمامی" وجود دارد، تعریف لیبرالیسم از مفهوم آزادی را مورد نقد قرار داد.
مقاله بعدی با عنوان «مراتب اندیشه آزادی در تکامل بیداری اسلامی و هویت ملی ایران» از طرف آقای دکتر موسی نجفی دانشیار رشته علوم سیاسی ارائه شد.
آقای نجفی در این مقاله با مروری بر دوره های مختلف آزادی در تاریخ سیاسی ایران بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و رشد آزادی در کنار مفهوم دینی، تعریفی از آزادی در اندیشه غرب و آزادی در اندیشه تعالی ارائه کرد.
آقای دکتر مصطفی ملکوتیان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران آخرین سخنران بود که در مقاله خود به «بررسی مقایسه ای مبانی اندیشه ای و کارکردهای مفهوم آزادی در انقلاب فرانسه و انقلاب اسلامی ایران» پرداخت.
در این مقاله با استفاده از اندیشه های شهید آیت الهی محمد باقر صدر ضمن بررسی مفهوم آزادی در انقلاب فرانسه و انقلاب اسلامی، تعریف انسان و مفهوم آزادی در دو بینش ابزاری و بینش فطری مورد مقایسه قرار گرفت.
در ابتدای این نشست همچنین دکتر واعظ زاده دبیر نشست اندیشه های راهبردی گزارشی از ضرورت ها و مراحل تشکیل این نشست ها بیان کرد و بهره گیری از نظرات مطرح شده در نشست های اندیشه های راهبردی در تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را مهمترین دستاورد نشستهای راهبردی عنوان کرد.
هدف از نشست اندیشه های راهبردی که سه جلسه ی قبلی آن با موضوع «الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت»، «عدالت» و «زن و خانواده» برگزار شده است، ایجاد فضایی علمی – تخصصی برای اندیشه ورزی و تضارب آرا در جهت ایجاد گفتمان علمی و کاربردی و تصمیم سازی درباره ی موضوعات «راهبردی و برنامه های بلند مدت» است.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به کنگره بزرگداشت مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی تاکید کردند: آن عالم بزرگوار از خصلت ها و خصوصیات برجسته ای برخوردار بود که بارزترین آن، صلابت در امر دین و ایستادگی بر سر مواضعی است که بر اساس تشخیص دین اتخاذ می‌نمودند.
متن این پیام که صبح امروز(پنجشنبه) از سوی حجت‌الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی رییس دفتر مقام معظم رهبری در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) قم قرائت شد، بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
 
مرحوم آیت‌الله العظمی آقای گلپایگانی در شمار برجسته‌ترین مراجع تشیع در نیم قرن اخیرند، دوران مرجعیت طولانی 32 ساله‌ی ایشان مشحون از فعالیت‌ها و اقداماتی است که از یک مرجع ذی‌نفوذ و عظیم‌الشأن مورد انتظار است.
احداث مدارس و مساجد و بیمارستان و نمایندگی در خارج از کشور و ورود در عرصه‌ی نوآوری‌های خدماتی از قبیل کارهای رایانه‌ای و ساختن مدرَس مخصوص تدریس از جمله مجموعه کارهای برجسته آن مرحوم است.
به جز علم و تقوا که شرط اصلی مرجعیت شیعه است، آن بزرگوار از خصلت‌ها و خصوصیات برجسته‌ای برخوردار بود که بارزترین آن صلابت در امر دین و ایستادگی بر سر مواضعی است که بر اساس تشخیص دین اتخاذ می‌نمودند.
رحمت خدا بر این عالم بزرگوار و جزاه الله عن العلم واهله خیرالجزاء


      

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) با صدور پیامی درگذشت عالم مجاهد آیت الله آقای حاج سید کرامت الله ملک حسینی، نماینده ولی فقیه و نماینده مردم استان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس خبرگان رهبری را تسلیت گفتند.
متن پیام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رحلت عالم مجاهد آیت الله آقای حاج سید کرامت الله ملک حسینی رحمت الله علیه را به عموم مردم عزیز استانهای فارس و کهگیلویه و بویراحمد و بالخصوص به علماء اعلام و ارادتمندان ایشان و بالاخص به بازماندگان و خاندان مکرم و معزّز ملک حسینی تسلیت میگویم.
در طول دهها سال آشنایی و ارتباط با این عالم بزرگوار، همواره مجاهدت در راه حق و اهتمام بر خدمت به مردم و تلاش برای تعلیم و تربیت متعلمان و جویندگان، همراه با صدق و صفای کم نظیر را از خصوصیات بارز این روحانی بزرگوار شناخته‌ام و این‌گونه خصال نیکو و برجسته، در میزان الهی از برترین حسنات است.
رحمت و رضوان الهی بر روح پر فتوح آن عالم ربانی باد.


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      

 

 

در باب عید غدیرآمده است:

روز عید غدیر عید الله الاکبر و عید آل محمّد(ص) است و در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که از آنجناب پرسیده شد آیا مسلمانان را غیر از جمعه و فطر و قربان عیدی هست؟

فرمودند:آری. عیدی هست که حرمتش از هم? اعیاد بیشتر است.

راوی گفت: کدام عید است؟

حضرت فرمودند: روزی است که پیامبر(ص) امیر المومنین علی(ع) را به جانشینی خود نصب فرمود و اعلام کرد: هر که من مولا و آقای اویم، پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذی الحجه است.

راوی گفت: در آن روز چه کار باید انجام داد:

فرمود: باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمد و آل محمد(ص) را یاد کنید و بر ایشان صلوات فرستید. رسول خدا(ص)، علی(ع) را وصیّت کرد که این روز را عید گرداند و هر پیامبری به جانشین خویش وصیّت می کرد این روز را عید گرداند.

و در حدیثی از امام رضا(ع) خطاب به ابن ابی نصر بزنطی آ مده است که فرمود: ای پسر ابی نصر! هر کجا که باشی بکوش روز عید غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیر المومنین حاضر شوی. به درستی که خداوند می آمرزد در این روز از هر مرد و زن مومن گناه شصت سال ایشان را؛ و از آتش دوزخ آزاد می کند دو برابر آنچه که در شبهای قدر و فطر و ماه رمضان آزاد کرده است و پرداخت یک درهم در این روز به برادران مومن برابر با هزار درهم در اوقات دیگر است؛ و در این روز به برادران مومن خود نیکی و احسان کن و هر مرد و زن مومن را شاد گردان. به خدا سوگند اگر مردم فضیلت این روز را چنان که باید بدانند، هر آینه فرشتگان با ایشان هر روز ده مرتبه مصافحه کنند.

 

برای این روز شریف اعمال زیادی وارد شده که ما به اختصار به بعضی از این اعمال اشاره می کنیم. (جهت تفصیل بیشتر به کتاب شریف مفاتیح الجنان مراجعه شود.)

1- روزه.

2- غسل کردن.

3- زیارت حضرت علی(ع) که یکی از آنها زیارت "امین الله" است.

4- خواندن دعای "ندبه".

5- چون مؤمنی را ملاقات کند، این تهنیت را بگوید: «الحمد الله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایه امیر المومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام

 

و برای این امور فضیلت بسیاری ذکر شده است:

پوشیدن لباسهای نیکو - زینت کردن - استعمال بوی خوش - شادی کردن و شاد نمودن شیعیان امیر المومنین - گذشت از تقصیر شیعیان - برآوردن حاجت آنان - صله رحم - اطعام اهل ایمان - شکر و سپاس به خاطر نعمت بزرگ ولایت و......

 


توسط : بسیجی |   نظر بدهید
      
   1   2      >